انصاف هفتم : تکنیک برجسته سازی ( جنگ روانی )
برجستهسازی یکی از پرکاربردترین تکنیکهای جنگ روانی میباشد. نخست به مثال زیر توجه فرمایید:
« شما زیباترین فردی را که میشناسید در ذهن بیاورید. حالا از یک کاریکاتوریست بخواهید چهره او را ترسیم کند. بنظر شما این طراحی چقدر معرف آن شخص زیبا است؟ »
در تکنیک برجستهسازی، خبرسازان درست مانند کاریکاتوریستها عمل میکنند. یعنی یک قسمتهایی را بزرگ و قسمتهای دیگر را کوچک جلوه میدهند.
کار آنها مثل این است که فردی را مجبور کنیم از پشت یک ذرهبین تابلویی را ببیند و فقط نقاط خاصی از این تابلو را به او نشان دهیم.
رسانههاى خبرى در تکنیک برجسته سازى اینگونه عمل مىکنند. براساس منافع صاحبان رسانهها برخى از اخبار را گزینش کرده و با تمام قوا آن را درشتنمایى مىکنند طورى که اخبار دیگر کاملاً تحت الشعاع قرار گرفته و دیده نمىشوند با این کار آنها به مخاطبین القاء مىکنند که فقط به موضوعات مورد نظر آنها بیندیشند.
مثالها ;
1- در کشوری که داراى مشکلات اقتصادى از قبیل فقر، گرسنگى، بى عدالتى و... است رسانهها به مدت چند روز قویاً به سفر فلان خواننده یا گروه ارکست پرداخته و صحنههایى از اجراى آنها، هتل محل اقامتشان، اتوبوس حامل آنها و ... را نشان مىدهند در حالى که این مسأله اصلاً اولویت مردم نیست ولى با درشتنمایى و برجسته سازى تمامى افکار عمومى را مشغول آنها مىکنند.
2- شبکه CNN تمام اخبار خود را در طى چند روز حول محور ربوده شدن چند تبعه غربى در سواحل جنوب شرق آسیا مىکند در حالى که در غزه مردم بىگناه به خاک و خون کشیده مىشوند و هیچ پوشش خبرى از آن پخش نمىشود. با این کار اذهان عمومى به یک مسأله دست چندم مشغول مىشود و از مسایل اصلى باز میماند. در حقیقت رسانهها شاید خیلى موفق نباشند که به مردم چگونه اندیشیدن را القاء کنند اما به کمک برجسته سازى به راحتى به آنها دیکته مىکنند که به چه بیاندیشند و اولویتهاى فکرى جوامع را مشخص مىکنند.
3- خانم مروه شروینى (شهیده حجاب) در دادگاه آلمان در ملاء عام به جرم محجبه بودن با ضربات چاقو شهید مىشود اما خبرگزارىهاى غربى از جمله CNN تا یک هفته سخنى از آن به میان نمىآورند و بعد از آن هم به صورت یک خبر دست چندم به صورت «درگیرى یک مرد آلمانى و یک زن مسلمان در دادگاه منجر به مرگ زن شد» آن را به یک خبر بى اهمیت و دست چندم تبدیل مىکنند.
براساس این تکنیک است که بزرگان جنگ روانى شعار زیر را مطرح مىسازند: «شاید، نتوانیم مردم را مجبور کنیم که چگونه بیاندیشند اما براحتى مىتوانیم آنها را وادار کنیم به آن چیز هایى که ما مىخواهیم بیاندیشند» یعنى اولویت فکرى مخاطبان را رسانه تعیین مىکند.