مجازستان

گاه ناظر به وقایع گذشته | گاه معطوف به مطالعه و بررسی وقایع آینده | و این تعریفِ "تاریخ" است...

گاه ناظر به وقایع گذشته | گاه معطوف به مطالعه و بررسی وقایع آینده | و این تعریفِ "تاریخ" است...

الحق و الانصاف
در فرهنگ لغات دهخدا ذیل این عبارت نوشته شده : حق و داد. حقیقت و عدالت،براستی و از روی انصاف . راستی . واقعاً. انصافاً. حقاً. بیشک . بی شبهه .

شاید این عبارت این روزها بسیار زیاد اما تنها از سر تکرار و معمول بودن و نه از سر واقعیت محتوای این عبارت ، گفته و شنیده میشود.

من به عنوان یک دانشجوی جمهوری اسلامی ایران که از نقطه نظر خیلی ها سیاسی ترین کشور خاورمیانه و حتی در دنیا بعد از آمریکا دومین کشور سیاسی محسوب میشود آن هم از این نظر که حتی مردم کف خیابانش هم دارای نقطه نظرات سیاسی هستند - پس چه انتظار از من دانشجو که رسالت و باطن هستی " دانشجو " - یعنی آنچه هستم - پرداختن به اموری چون فرهنگ ، اجتماع و سیاست است . که من با توجه به علاقه و مطالعه ای که در " تاریخ " داشتم به حوزه ی سیاست نزدیک ترم پس فکر میکنم امروز رسالت منِ دانشجو این باشد که سیاست کشورم را تحلیل کنم و به آن بپردازم.

قطعا من هم دارای یک سری تمایلات حزبی هستم ، اما تا جای ممکن و حتی المقدور سعی میکنم در مطالبم و تحلیل هایم این بحث ها را وارد نکنم.

پس تا جایی که بشود سعی میکنم عبارت " الحق و الانصاف " را در نوشتارم رعایت کنم.

با سپاس فراوان
آقای یاء سین

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داعش» ثبت شده است

انصاف هفتم : تکنیک برجسته سازی ( جنگ روانی )

برجسته‌سازی یکی از پرکاربردترین تکنیک‌های جنگ روانی می‌باشد. نخست به مثال زیر توجه فرمایید:

« شما زیباترین فردی را که می‌شناسید در ذهن بیاورید. حالا از یک کاریکاتوریست بخواهید چهره او را ترسیم کند. بنظر شما این طراحی چقدر معرف آن شخص زیبا است؟ »

در تکنیک برجسته‌سازی، خبرسازان درست مانند کاریکاتوریستها عمل می‌کنند. یعنی یک قسمتهایی را بزرگ و قسمتهای دیگر را کوچک جلوه می‌دهند.

 

کار آنها مثل این است که فردی را مجبور کنیم از پشت یک ذره‌بین تابلویی را ببیند و فقط نقاط خاصی از این تابلو را به او نشان دهیم.

رسانه‏هاى خبرى در تکنیک برجسته سازى اینگونه عمل مى‏کنند. براساس منافع صاحبان رسانه‏ها برخى از اخبار را گزینش کرده و با تمام قوا آن را درشت‌نمایى مى‏کنند طورى که اخبار دیگر کاملاً تحت الشعاع قرار گرفته و دیده نمى‏شوند با این کار آنها به مخاطبین القاء مى‏کنند که فقط به موضوعات مورد نظر آنها بیندیشند.

 مثالها ;

 

1-  در کشوری که داراى مشکلات اقتصادى از قبیل فقر، گرسنگى، بى عدالتى و... است رسانه‏ها به مدت چند روز قویاً به سفر فلان خواننده یا گروه ارکست پرداخته و صحنه‏هایى از اجراى آن‏ها، هتل محل اقامتشان، اتوبوس حامل آن‏ها و ... را نشان مى‏دهند در حالى که این مسأله اصلاً اولویت مردم نیست ولى با درشتنمایى و برجسته سازى تمامى افکار عمومى را مشغول آنها مى‏کنند.

 

 2- شبکه CNN تمام اخبار خود را در طى چند روز حول محور ربوده شدن چند تبعه غربى در سواحل جنوب شرق آسیا  مى‏کند در حالى که در غزه مردم بى‏گناه به خاک و خون کشیده مى‏شوند و هیچ پوشش خبرى از آن پخش نمى‏شود. با این کار اذهان عمومى به یک مسأله دست چندم مشغول مى‏شود و از مسایل اصلى باز می‌ماند. در حقیقت رسانه‌ها شاید خیلى موفق نباشند که به مردم چگونه اندیشیدن را القاء کنند اما به کمک برجسته سازى به راحتى به آن‏ها دیکته مى‏کنند که به چه بیاندیشند و اولویت‏هاى فکرى جوامع را مشخص مى‏کنند.

 

3- خانم مروه شروینى (شهیده حجاب) در دادگاه آلمان در ملاء عام به جرم محجبه بودن با ضربات چاقو شهید مى‏شود اما خبرگزارى‏هاى غربى از جمله CNN تا یک هفته سخنى از آن به میان نمى‏آورند و بعد از آن هم به صورت یک خبر دست چندم به صورت «درگیرى یک مرد آلمانى و یک زن مسلمان در دادگاه منجر به مرگ زن شد» آن را به یک خبر بى اهمیت و دست چندم تبدیل مى‏کنند.

براساس این تکنیک است که بزرگان جنگ روانى شعار زیر را مطرح مى‏سازند: «شاید، نتوانیم  مردم را مجبور کنیم که چگونه بیاندیشند اما براحتى مى‏توانیم آنها را وادار کنیم به آن چیز هایى که ما مى‏خواهیم بیاندیشند» یعنى اولویت فکرى مخاطبان را رسانه تعیین مى‏کند.


انصاف دوم : پدیده داعش (قسمت دوم-پایانی)

بحث پیرامون " پدیده بودن " داعش نسبت به سایر گروه های تروریستی در مطلب پیش بیان شد و بسیاری نکات از این قبیل هستند که داعش را از مابقی نخاله های منطقه متمایز میکنند .

از جمله این موارد چاپ اسکناس و گذرنامه تحت عنوان " حکومت اسلامی " بود. خب چنین موردی در بین گروه های تروریستی ، تازگی داشت و اقدام جدیدی شمرده میشد که از پیشرفت گروه های تروریستی در این زمینه خبر میداد. گرچه بنظر بنده تنها یک بازی روانی بود که نشان بدهند داعش ، عقل کل هایی دارد که فکر همه جا را کرده است و میداند قدم بعدی باید چه کند.که البته در طول این دوران که خبر از شکست های پی در پی داعش به گوش میرسد از هم پاشیدگی و بیچارگی گروهک داعش کاملا مشهود است.

فارغ از این همه وجه تمایز بین این گروه با سایرین ، بحث هدف داعش مطرح میشود. و اینکه بعد از اینکه شعارهایمان را برای جبهه های استکبار دادیم حالا وقت آن رسیده تا به دور از این پیش زمینه های فکری ، به بطن هدف داعش و آنچه واقعیت دارد بیندیشیم ، چرا که صرفا با گفتن اینکه " داعش ساخته ی امریکا و انگلیس است " چیزی درست نمیشود . همانطور که میبیند دنیا مدام خودش را سرگرم این جریان کرده است ، روسیه و ایران مشکل را به گردن آمریکا و عربستان میندازند و آمریکا و عربستان هم ایران و روسیه را محکوم به جنایت میکنند . اینطور طرز فکرها و جدال های بین المللی جز اینکه وقت برای داعش میخرد تا هدفش را پیش ببرد ، محصول دیگری نخواهد داشت.

به نظر حقیر طبیعتا آنچه داعش به عنوان هدف خود مطرح میکند که حکومت بر سوریه و عراق است چیز بی اساسی ست و حتی اینکه این حکومت قرار است " اسلامی" باشد هم دور از واقعیت است و گمان بنده خودشان هم ازین موضوع آگاهند .

اما پشت پرده ی این سروصداها و شعارها تنها یک هدف وجود دارد.

آنهم بحث " جنگ فرسایشی " است که داعش تمام مولفه های آن را دارد. اولا یک گروهک کوچک است، دوما توسط کشور خاصی اداره نمیشود که بتوانیم برای تحریم و تنبیه آن کشور به سازمان ملل که خود یک سازمان داعشی دیپلماتیک است قطعنامه ببریم ، سوما برای ایدئولوژی اش میجنگد که باعث میشود با همان تفکر " هفت شیعه بکش و برو بهشت " برسر مواضع خودش بماند.همانطور که در تمام این سال ها این باور از کتب وهابی ها حذف نشد و آنقدر ماند و برآن اصرار ورزیده شد تا نتیجه اش شد پدیده ای به اسم داعش.

داعش امروز تنها مسئولیتی که دارد ایجاد وحشت و خرابکاری حداکثری ست ، نه پیروزی .

شما ببینید در طول این چندسال ، عراق به اندازه ی 30 سال به عقب رفت . هم از نظر مدیریت شهری ، هم از نظر اقتصادی ، هم از نظر سیاسی . البته تنها در یک زمینه شاید داعش مصداق عبارت " عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد " شد آنهم ارتش و سیستم نظامی عراق است که در طول این سالهای جنگ با داعش بسیار پخته تر از قبل شدند.معلوم نبود ارتش عراق کی و چه موقع قرار است از خواب زمستانی خارج شود و چیزی که شایسته ی نام " ارتش" هست را نشان بدهد ، که خب داعش تبدیل به آن بزنگاه برای عراق شد.

اما حیث المجموع عراق به اندازه ی سه دهه عقبگرد کرد.

گروهی مثل داعش لازم بود تا از داخل و از جنس خود این مردم ، منطقه را بهم بریزد ، تنها و تنها دلیل وجود داعش ، بهم ریختن منطقه و عدم ثبات در منطقه است و دیگر هیچ.

اساسا کل عبارت " حکومت اسلامی عراق و شام " نقطه به نقطه و حرف به حرف ش بازی ست.

شما بیایید و مانند بازی شطرنج به جریان نگاه کنید، در بازی شطرنج شما باید خودتان را جای حریفتان بگذارید و ببینید اگر جای او بودید برای رسیدن به هدفتان چه میکردید، حالا که حرکت حریف را شناسایی کردید ، راه را برای حریف سد کنید.

شما خودتان را جای همین جبهه ی استعمار بگذارید. اگر میخواهید منطقه ای مثل خاورمیانه با آنهمه فرصت اقتصادی که از قول خود اروپایی ها بازارهای منطقه ی ما از به صرفه ترین و مطلوب ترین بازارهای جهان است، نفتی که در منطقه ی ما هست در هیچ جای دنیا نیست و موارد از این قبیل.

اگر میخواهید منطقه ای مثال خاورمیانه را بدست بگیرید، نمیتوانید مستقیما حضور خود را در این کشورها اعمال کنید، چون شما به عنوان جبهه ی استعمار شناخته شده اید و با اوضاعی که سالهای قبل به عنوان بیداری اسلامی به راه افتاد عملا وجهه ی خود را در کشورهای مدنظرتان از دست دادید، پس طبیعتا مذاکره و معامله جوابگو نیست. بهترین راه برای رسیدن به این هدف ، ایجاد ناامنی و هرج و مرج در منطقه ست. تا منطقه به خمیری در دستان شما تبدیل کند. حالا دیگر هرطور دلتان بخواهد و به هرکس دلتان بخواهد امتیاز میدهید.میتوانید به داعش امتیازاتتان را بدهید اما بصورت مخفیانه و در اینطرف جار بزنید که ما به مردم سوریه کمک رسانی کردیم و البته باید هم جار بزنید.

 

دوستان من بدانید و بدانید ، نه ابوبکر بغدادی واقعیت دارد و نه شعار " حکومت عراق و شام" .

داعش بوجود آمد تا حکم نارنجک کمری را ایفا کند.شاید وحشتش به اندازه ی " تانک" نباشد اما بالاخره مخرب است. اگر در کوچه ای از شهرتان نارنجکی بترکد آن منطقه ناامن محسوب میشد، روی مردم موثر است، روی شهر موثر است، کل کشور به شهر شما طور دیگری نگاه خواهند کرد. نارنجک ها در نقاط مختلفی میترکند تا اولا حواس ها متمرکز بر یک نقطه نباشد، مدام باید در حال تعویض نقاط باشد . کاری که داعش استاد آن است. اصولا داعش فرمولی برای چنین کارهای ندارد هر لحظه به سمتی میرود و کاری میکند. نارنجک ها که منفجر شدند منتظر تانک ها باید بود...

 

کلام اخر;

بنده قائل به مشکلات کشور و نظام جمهوری اسلامی هستم، بنده از منتقین این جبهه محسوب میشوم، بنده یک اصلاح ظلب به ذات هستم اما واقعیت این است که امنیت کشور موفقیتی انکار ناپذیر است، برای همه ی ما .

میشنوم که برخی همفکران بنده میگویند ; "هرچه میشود میگویند امنیت که داریم چه وضعی ست."

دوست عزیز شما شهروند سوری نیستی ، شما شهروند عراقی نبودی. حتی درکی از ماجرا نداری چه برسد که از تو بخواهم خودت را جای آنها بگذاری.

تیرها و زخم های داعشی ها برای رزمندگان ما کافی ست،ما دیگر با زبان هایمان زخم نزنیم که زخم زبان بدتر از زخم گلوله ی آتشین است.

 

به امید سربلندی ایران عزیز

سید یاسین سالاریان


انصاف یکم : پدیده داعش ( قسمت اول )

امروز تقریبا کمتر کسی در دنیا بویژه در ایران که از حیث مردمِ سیاسی غنی است از اوضاع و احوال منطقه بی خبر است.

تقریبا همه ی ما با پدیده ی " داعش " آشنایی داریم. شاید این خرده بر من گرفته شود که چرا " داعش " را علی رغم وجود گروه های تکفیری-تروریستی قبلی ، "پدیده" مینامم. پدیده از این حیث که اتفاقاتی که درباره ی داعش افتاد برای هیچکدام از این گروه های تروریستی به این وسعت نبود. تقریبا الان میتوان ادعا کرد که هر هفته اخبار قابل توجهی که یا مشخصا درباره ی داعش است یا درباره ی گروه های مخالف با داعش است در تمام دنیا از آمریکای فلان فلان شده تا ایران و روسیه ی عزیز منتشر میشود و به زبان های زنده ی دنیا ترجمه میشود و ما هم مطالعه میکنیم.

دیگر دلیلی که داعش را پدیده ی این دهه میدانم بحث فراگیر بودن گروهک داعش است ، تقریبا میتوان ادعا کرد که هیچکدام از گروه های تروریستی قبلی و حتی فعلی ، در حد قواره ی داعش، به تبلیغات برای جذب افراد از هرکشور و هر ملیتی نکردند و این تنها داعش بود که دعوت خود را محدود به عرب ها و کشورهای عربی نکرد.دلیل این موضوع هرچه که هست، از این حیث داعش با بقیه همکیشان خودش متفاوت است و این به داعش برتری میدهد چراکه حتی اگر جمعیت قلیلی از داعش به کشورهای خودشان برگردند هرکدام حامل " تفکر داعشی " ست و علاوه بر اینکه سیاهی لشکر داعش هستند هرکدام یک بنگاه تبلیغاتی برای این گروه میباشند.

دلیل دیگری که باعث " پدیده " بودن داعش در بین خیل عظیم گروه های تروریستی منطقه میشود موضوع نحوه ی کشتار و قتل عام مردم توسط این گروه است. کشتارهای بسیار وحشتناک ، سر بریدن های پی در پی . شاید اینها برای گروه های تروریستی -به اصطلاح اسلامی- چیز طبیعی باشد و ما هم از گروهک ریگی ، سربریدن کم ندیدیم اما اولا داعش سربریدن های عجیبی دارد و کلا حامل مدل عجیبی ازین کشتار است و دلیل دومی که از این جهت با بقیه گروه ها متفاوت است انتشار و تکثیر ویدئوهای حاوی کشتار مردم بیگناه و نظامیان مخالف خودش است. داعش در این ماه ها عملا به همه نشان داده است که از این نحوه ی کشتار ابایی ندارد و حتی حاضر است برای تبلیغات بیشتر و عمل به شعار " نصر فی رعب " ( پیروزی در وحشت ) ویدئوی اعدام های خود را کاملا بصورت HD و با کیفیت وارد فضای مجازی کند تا کل دنیا و بخصوص آنچه به عنوان " حقوق بشر " اطلاق میشود ببینند و کاری نکنند.

دلیل دیگر "پدیده بودن داعش " استارت خوردن و آغاز به کار این گروه است.شاید اگر الان از کسی بپرسید دقیقا داعش از کی شروع شد؟ دقیقا داعش از کجا شروع کرد؟ چه روزی ؟ چه کشوری؟

شاید نشود جواب دقیقی به این سوالات داد . شاید کمتر کسی فکر میکرد " داعش " چندسال پیش حتی شبیه به آنچه الان هست ،بشود. چراکه گروهک های قبلی را دیده بودیم و گمان نمیکردیم که داعش تفاوت چندانی بکند. گمان بر این بود که خب شاید آنها هم مثل خیلی از گروه های تروریستی چندجایی بمب گذاری کنند و وحشت این گروهک هرچقدر هم که باشد به اندازه ی الان نباشد. از این حیث این ابهام پیش می آید که چه شد که داعش ، داعش شد؟!

چه کسانی به این غده ی نوپا تغذیه رسانی کردند و اساسا بین اینهمه گروهی که به قولی استکبار های جهانی از انگلستان تا آمریکا درست کردند و به منطقه ی ما تزریق کردند چرا داعش انتخاب شد؟

طبیعتا اینکه استکبارهای جهانی یک جبهه مثل داعش تشکیل دهند و مدام به دنبال تقویت همان جبهه اما در کشورهای مختلف باشند مقرون به صرفه تر خواهد بود و اتحاد این گروه ها هم زیر سوال نمیرفت چرا که همه تحت امر یک فرماندهی واحد بودند ، نه مثل الان که بین هرکدام از گروه های تروریستی منطقه مشکلات و اختلافاتی وجود دارد.

از این نظر میتوان ادعا کرد هنوز خیلی ها در منطقه ها حتی عراقی ها بهت زده ی جریان داعش هستند و نمیدانند چه شد که عراق تبدیل به پایتخت تروریست ها شد و شهرهایشان ، روستاهایشان ، دخترانشان و پسرانشان ، همسران شان یا به یغما برده شدند یا کشته شدند.


ادامه دارد ...