مجازستان

گاه ناظر به وقایع گذشته | گاه معطوف به مطالعه و بررسی وقایع آینده | و این تعریفِ "تاریخ" است...

گاه ناظر به وقایع گذشته | گاه معطوف به مطالعه و بررسی وقایع آینده | و این تعریفِ "تاریخ" است...

الحق و الانصاف
در فرهنگ لغات دهخدا ذیل این عبارت نوشته شده : حق و داد. حقیقت و عدالت،براستی و از روی انصاف . راستی . واقعاً. انصافاً. حقاً. بیشک . بی شبهه .

شاید این عبارت این روزها بسیار زیاد اما تنها از سر تکرار و معمول بودن و نه از سر واقعیت محتوای این عبارت ، گفته و شنیده میشود.

من به عنوان یک دانشجوی جمهوری اسلامی ایران که از نقطه نظر خیلی ها سیاسی ترین کشور خاورمیانه و حتی در دنیا بعد از آمریکا دومین کشور سیاسی محسوب میشود آن هم از این نظر که حتی مردم کف خیابانش هم دارای نقطه نظرات سیاسی هستند - پس چه انتظار از من دانشجو که رسالت و باطن هستی " دانشجو " - یعنی آنچه هستم - پرداختن به اموری چون فرهنگ ، اجتماع و سیاست است . که من با توجه به علاقه و مطالعه ای که در " تاریخ " داشتم به حوزه ی سیاست نزدیک ترم پس فکر میکنم امروز رسالت منِ دانشجو این باشد که سیاست کشورم را تحلیل کنم و به آن بپردازم.

قطعا من هم دارای یک سری تمایلات حزبی هستم ، اما تا جای ممکن و حتی المقدور سعی میکنم در مطالبم و تحلیل هایم این بحث ها را وارد نکنم.

پس تا جایی که بشود سعی میکنم عبارت " الحق و الانصاف " را در نوشتارم رعایت کنم.

با سپاس فراوان
آقای یاء سین

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سالاریان» ثبت شده است

انصاف چهارم : به بهانه ی هفته ی وحدت

روایتی وجود دارد در کتب اهل تسنن که معتقد است تولد پیامبر 12 ربیع الاول است و همانطور که شاید تا الان دیده باشید خیلی از سایت ها ، وبلاگ ها و دیگر اشخاص حقیقی و حقوقی فارغ از داشتن دیدگاه شیعی یا سنی این روایت را محترم شمرده و حتی باتوجه به قالب بودن مذهب شیعه در جمهوری اسلامی ایران اما در تقویم هم از این روایت نام برده شده است.

خب ما با شروع این ولادت هفت روز سال را بنام " هفته ی وحدت " میشماریم. وحدت شیعه و سنی.

بحث برسر این است که آیا وجود چنین تعریفی نقض کننده ی بحث و جدال با اهل تسنن است یا خیر؟!

طبیعتا خیر ، چرا که قرآن و ائمه همیشه برسر مطالبه ی " عدالت " و " حق" اصرار می ورزیدند پس نمیتوانیم بگوییم " هفته ی وحدت " و اساسا وجود تعریفی به عنوان " وحدت " ناقض بحث ها و اختلافات اساسی ما با اهل تسنن نیست بلکه تنها نکته ای که اصل وحدت متذکر میشود این است که اتفاقا این اخلافات باشد و بحث هم بر سر آن بشود اما و اما ، در یک فضای عقلانی و به دور از توهین ، افترا و حتک حرمت.

یعنی شما بحث بکنید ، اختلافات اساسی تان مطرح بکنید ، چه شیعه با سنی و چه سنی با شیعه . اما و اما در یک فضای آرام و توام با احترام.

چرا که همه ی ما میدانیم توهین ، توهین میاورد. قطعا کسانی هستند که درایت دارند و هیزیم به چنین تنوری نمی اندازند اما تعداد زیادی هم هستند که بازی میخورند و آتش بیار معرکه میشوند.

اصلا همین " آتش بیار معرکه " که امروز از ضرب المثل های مردم کوچه و بازار ما شده است شاید جنبه ی دینی-مذهبی هم داشته باشد، شاید متوجه کسانی ست که آتش به در خانه ی حضرت امیر (ع) بردند ، بیایید بر سر این بحث بکنید ، گروه ها تشکیل بدهید و در یک فضای عقلانی با مدارک و منابع مستدل با طرف سنی بحث بکنید.

قطعا هم ما اهل تسنن را برادران مسلمان خود میدانیم ، هم اهل تسنن ما را.

بنده از دوطرف قضیه میخواهم، از فعالان فضای مجازی در دوسوی جریان این خواست را دارم که اتفاقا در این ایام بخصوص در هفته ی وحدت که به همه ی ما یادآوری میشود جلسات بحث و گفتگو بگذارند، بالاخره یا ما توجیه میشویم که پیامبر رحلت فرمودند و شهید نشدند ، که حضرت زهرا (س ) مورد ضرب و شتم قرار نگرفتند ، که علی را چه کسانی کشتند ، که تحریک کننده ی قاتل علی را هم میتوان " امیر المومنین " نامید و ... و یا برادران اهل تسنن توجیه میشوند.

امروز دنیا ، دنیای دروغ ها و شایعه هاست. به راحتی با یک سند در فضای مجازی آبروی شخصی را میبرند و عزت و آبرو برای کسانی دیگر میسازند.

دوستان من دیگر نمیشود با کتاب " شبهای پیشاور " و اتفاقات ازین قبیل با کسی بحث کرد ، نه امکانش هست و نه زمانش.

امروز هریک از شما منبر دارید ، رسانه دارید و باید از آن در پیشبرد منافع مذهب تان که معتقدید برحق است استفاده کنید.

از دوستانی که در این زمینه تخصصی ندارند ، مطالعه ی دینی نداشته اند و یا هنوز در برخی مبانی دینی خودشان توجیه و دلایل محکمی ندارند ، عاجزانه خواهش میکنم که وارد این حوزه نشوند. بلکه ابتدا خود را از نظر اطلاعات دینی و سپس اطلاعات سیستم شیعه و سپس حتی اطلاعات مذهب اهل تسنن غنی کنند و بعد به سراغ حوزه ی بحث و گفتگو بیایند.

بحث من بر سر این است که نه هفته ی وحدت که حتی مراسمات بزرگتر از آن هم نمیتواند مانع مطالبات شیعه بشوند؟ مگر میتوان امروز به شیعه گفت ساکت باشید و اصلا صحبت نکنید چون وحدت دچار خدشه میشود؟

چنین حرفی به هیچ وجه درست و صحیح نیست و حتی غیر دینی و غیر شیعی ست، مطالبات شیعه از حوادثی که رخ داده است و باعث دو شقه شدن مسلمان شده است ، مادام وجود دارد و عقب نشینی هم نخواهد کرد.

خدا و پیامبر فرمودند مطالبه ی عدالت کنید. البته که ما معتقدیم و بارها هم میگوییم بحث کردن در باره ی هر چیزی نه تنها بحث دینی شیعه و سنی بلکه در هر موضوعی نیازمند یک فضای عقلانی و آرام و توام با احترام متقابل است. این که جز بدیهیات است و هرکسی میداند.

از دیدگاه ما آن کسی که خود را شیعه میداند و ممکن است امامه ای هم برسرش گذارده و بر منبر برود و به بزرگان اهل تسنن و خود اهل تسنن توهین بکند ، صدالبته که از مذهب خود دچار اشکال است ، میخواهد 20سال طلبه باشد ، میخواهد 20 سال مولوی اهل تسنن باشد . فرقی ندارد ، کسیکه توهین میکند ، مسیر را اشتباه میرود.

در پایان ، برادران اهل تسنن و برادران شیعه به عنوان برادر کوچکتر شما عرض میکنم ، اولا دست از این فضای قهرآلود و تعصبات خشک و خالی خود بردارید دوما مطالبه ی عدالت و حقیقت را بکنید.

امروز بر سر " پیراهن عثمان " که هم شیعه و هم سنی اتفاق نظر دارند. نشود که دوباره " پیراهن عثمان " ها دوباره سد بین حقیقت و کذب بشوند.

اجازه ندهید با شما ، با اعتقادات شما به راحتی بازی کنند.

 

در پناه خداوند رحمان و رحیم

سید یاسین سالاریان


انصاف دوم : پدیده داعش (قسمت دوم-پایانی)

بحث پیرامون " پدیده بودن " داعش نسبت به سایر گروه های تروریستی در مطلب پیش بیان شد و بسیاری نکات از این قبیل هستند که داعش را از مابقی نخاله های منطقه متمایز میکنند .

از جمله این موارد چاپ اسکناس و گذرنامه تحت عنوان " حکومت اسلامی " بود. خب چنین موردی در بین گروه های تروریستی ، تازگی داشت و اقدام جدیدی شمرده میشد که از پیشرفت گروه های تروریستی در این زمینه خبر میداد. گرچه بنظر بنده تنها یک بازی روانی بود که نشان بدهند داعش ، عقل کل هایی دارد که فکر همه جا را کرده است و میداند قدم بعدی باید چه کند.که البته در طول این دوران که خبر از شکست های پی در پی داعش به گوش میرسد از هم پاشیدگی و بیچارگی گروهک داعش کاملا مشهود است.

فارغ از این همه وجه تمایز بین این گروه با سایرین ، بحث هدف داعش مطرح میشود. و اینکه بعد از اینکه شعارهایمان را برای جبهه های استکبار دادیم حالا وقت آن رسیده تا به دور از این پیش زمینه های فکری ، به بطن هدف داعش و آنچه واقعیت دارد بیندیشیم ، چرا که صرفا با گفتن اینکه " داعش ساخته ی امریکا و انگلیس است " چیزی درست نمیشود . همانطور که میبیند دنیا مدام خودش را سرگرم این جریان کرده است ، روسیه و ایران مشکل را به گردن آمریکا و عربستان میندازند و آمریکا و عربستان هم ایران و روسیه را محکوم به جنایت میکنند . اینطور طرز فکرها و جدال های بین المللی جز اینکه وقت برای داعش میخرد تا هدفش را پیش ببرد ، محصول دیگری نخواهد داشت.

به نظر حقیر طبیعتا آنچه داعش به عنوان هدف خود مطرح میکند که حکومت بر سوریه و عراق است چیز بی اساسی ست و حتی اینکه این حکومت قرار است " اسلامی" باشد هم دور از واقعیت است و گمان بنده خودشان هم ازین موضوع آگاهند .

اما پشت پرده ی این سروصداها و شعارها تنها یک هدف وجود دارد.

آنهم بحث " جنگ فرسایشی " است که داعش تمام مولفه های آن را دارد. اولا یک گروهک کوچک است، دوما توسط کشور خاصی اداره نمیشود که بتوانیم برای تحریم و تنبیه آن کشور به سازمان ملل که خود یک سازمان داعشی دیپلماتیک است قطعنامه ببریم ، سوما برای ایدئولوژی اش میجنگد که باعث میشود با همان تفکر " هفت شیعه بکش و برو بهشت " برسر مواضع خودش بماند.همانطور که در تمام این سال ها این باور از کتب وهابی ها حذف نشد و آنقدر ماند و برآن اصرار ورزیده شد تا نتیجه اش شد پدیده ای به اسم داعش.

داعش امروز تنها مسئولیتی که دارد ایجاد وحشت و خرابکاری حداکثری ست ، نه پیروزی .

شما ببینید در طول این چندسال ، عراق به اندازه ی 30 سال به عقب رفت . هم از نظر مدیریت شهری ، هم از نظر اقتصادی ، هم از نظر سیاسی . البته تنها در یک زمینه شاید داعش مصداق عبارت " عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد " شد آنهم ارتش و سیستم نظامی عراق است که در طول این سالهای جنگ با داعش بسیار پخته تر از قبل شدند.معلوم نبود ارتش عراق کی و چه موقع قرار است از خواب زمستانی خارج شود و چیزی که شایسته ی نام " ارتش" هست را نشان بدهد ، که خب داعش تبدیل به آن بزنگاه برای عراق شد.

اما حیث المجموع عراق به اندازه ی سه دهه عقبگرد کرد.

گروهی مثل داعش لازم بود تا از داخل و از جنس خود این مردم ، منطقه را بهم بریزد ، تنها و تنها دلیل وجود داعش ، بهم ریختن منطقه و عدم ثبات در منطقه است و دیگر هیچ.

اساسا کل عبارت " حکومت اسلامی عراق و شام " نقطه به نقطه و حرف به حرف ش بازی ست.

شما بیایید و مانند بازی شطرنج به جریان نگاه کنید، در بازی شطرنج شما باید خودتان را جای حریفتان بگذارید و ببینید اگر جای او بودید برای رسیدن به هدفتان چه میکردید، حالا که حرکت حریف را شناسایی کردید ، راه را برای حریف سد کنید.

شما خودتان را جای همین جبهه ی استعمار بگذارید. اگر میخواهید منطقه ای مثل خاورمیانه با آنهمه فرصت اقتصادی که از قول خود اروپایی ها بازارهای منطقه ی ما از به صرفه ترین و مطلوب ترین بازارهای جهان است، نفتی که در منطقه ی ما هست در هیچ جای دنیا نیست و موارد از این قبیل.

اگر میخواهید منطقه ای مثال خاورمیانه را بدست بگیرید، نمیتوانید مستقیما حضور خود را در این کشورها اعمال کنید، چون شما به عنوان جبهه ی استعمار شناخته شده اید و با اوضاعی که سالهای قبل به عنوان بیداری اسلامی به راه افتاد عملا وجهه ی خود را در کشورهای مدنظرتان از دست دادید، پس طبیعتا مذاکره و معامله جوابگو نیست. بهترین راه برای رسیدن به این هدف ، ایجاد ناامنی و هرج و مرج در منطقه ست. تا منطقه به خمیری در دستان شما تبدیل کند. حالا دیگر هرطور دلتان بخواهد و به هرکس دلتان بخواهد امتیاز میدهید.میتوانید به داعش امتیازاتتان را بدهید اما بصورت مخفیانه و در اینطرف جار بزنید که ما به مردم سوریه کمک رسانی کردیم و البته باید هم جار بزنید.

 

دوستان من بدانید و بدانید ، نه ابوبکر بغدادی واقعیت دارد و نه شعار " حکومت عراق و شام" .

داعش بوجود آمد تا حکم نارنجک کمری را ایفا کند.شاید وحشتش به اندازه ی " تانک" نباشد اما بالاخره مخرب است. اگر در کوچه ای از شهرتان نارنجکی بترکد آن منطقه ناامن محسوب میشد، روی مردم موثر است، روی شهر موثر است، کل کشور به شهر شما طور دیگری نگاه خواهند کرد. نارنجک ها در نقاط مختلفی میترکند تا اولا حواس ها متمرکز بر یک نقطه نباشد، مدام باید در حال تعویض نقاط باشد . کاری که داعش استاد آن است. اصولا داعش فرمولی برای چنین کارهای ندارد هر لحظه به سمتی میرود و کاری میکند. نارنجک ها که منفجر شدند منتظر تانک ها باید بود...

 

کلام اخر;

بنده قائل به مشکلات کشور و نظام جمهوری اسلامی هستم، بنده از منتقین این جبهه محسوب میشوم، بنده یک اصلاح ظلب به ذات هستم اما واقعیت این است که امنیت کشور موفقیتی انکار ناپذیر است، برای همه ی ما .

میشنوم که برخی همفکران بنده میگویند ; "هرچه میشود میگویند امنیت که داریم چه وضعی ست."

دوست عزیز شما شهروند سوری نیستی ، شما شهروند عراقی نبودی. حتی درکی از ماجرا نداری چه برسد که از تو بخواهم خودت را جای آنها بگذاری.

تیرها و زخم های داعشی ها برای رزمندگان ما کافی ست،ما دیگر با زبان هایمان زخم نزنیم که زخم زبان بدتر از زخم گلوله ی آتشین است.

 

به امید سربلندی ایران عزیز

سید یاسین سالاریان